تحول ساختاری در سپاه؛ ارتقاء اداره اطلاعات به سازمان اطلاعات

احسان سلطانی
 
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۸۹, ساعت ۱۳:۴۹
 
جرس: در بخش پیشین این گزارش اشاره شد که نقطه آغاز مهمترین تحولات  ساختاری در سپاه پاسداران پیش از انتخابات از زمان ابلاغ حکم رهبر به سردار محمد علی جعفری جهت راه اندازی مرکز راهبردی سپاه بود. سعی نمودیم با جزئیات کاملی هدف از راه اندازی این مرکز را که  بررسی ظرفیت های نیروی مقاومت به عنوان ستون فقرات سپاه پاسدارن و همچنین بررسی چگونگی تقویت یگان رزم سپاه و ایجاد بستر مناسب جهت تقویت بنیه اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسداران بود را تشریح کنیم.  

 

ارتقاء اداره اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات

  از میان این 3 تحول، ادغام نیروی مقاومت بسیج در نیروی زمینی با هدف تقویت یگان رزم بسیج وارتباط قوي تر بسيج به عنوان ستون فقرات سپاه  با بدنه رزم آن و به کارگیری در عرصه مقابله با تهدیدات شهری انجام شد  و ایجاد سازمان حفاظت و امنیت سپاه جهت ايجاد انسجام ،يکپارچگي و هم افزايي تشکيلاتي یگان های درگیر مسائل امنیتی سپاه و همچنین توسعه حدود اختیارات آنها با به وجود آمدن یک سازمان که به دلایل و چگونگی  آن نیز اشاره شد بود.

  در راستای تقویت بنیه اطلاعاتی سپاه که عزیز جعفری در روز معارفه خود بدان اشاره نموده و از ایجاد سازمان های تازه نفس برای مقابله با جنگ نرم سخن به میان آورده بود اداره اطلاعات سپاه را به سازمان اطلاعات ارتقا دادند.در بررسی این گام از تغییرات صورت گرفته، ابتدا به بسترهایی که برای به وجود آوردن این تغییر فراهم آوردند نگاهی خواهیم داشت و سپس به هدف و نحوه اجرا می پردازیم.

  در واقع تیم عزیز جعفری به همراه زیرمجموعه خود موفق شد آنچه که پیش از آن آیت الله خمینی هم موافق اجرای آن نبود را اجرا نماید . با توجه به سابقۀ موضوع در دهۀ اول انقلاب و مخالفت صورت گرفته نسبت به آن از سوی ایشان، و برداشت غالبی که از غیرپاسخگو بودن اینگونه سازمان ها وجود دارد و این که حتی آیت الله خمینی تشکیل این چنین نهادی  را فراقانونی می‌دانستند ،نکته قابل توجه و مهمی است که سپاه پاسداران تا چه حد از مسیر اصلی انقلاب فاصله گرفته است که در اینجا به دلیل جلوگیری از اطاله کلام  به این موضوع که امروز اظهر من الشمس است نمی پردازیم و شرح چگونگی این مخالفت از سوی ایشان با تشکیل اینچنین سازمانی را می توانید در( مصاحبۀ سعید حجاریان با خبرنامه‌ی داخلی جبهۀ مشارکت، شهریور هشتادو چهار) مورد بررسی و مطالعه قرار دهید. البته این موضوع که سپاه همیشه به دنبال این بود که مجموعه ای را پدید آورد که خود  کت مقام ذی صلاح اطلاعاتی را به تن کند مربوط به تحولات فرماندهی یا تغییرات مرتبط با امروز نیست که آقای هاشمی در بخش هایی از خاطرات خود از جمله خاطرات (۲۹ مهر ۶۰، ۲ اردیبهشت ۶۱، ۲۰ مهر ۶۱) به صورت مستقیم به این موضوع اشاره مینماید که ” علیرغم مخالفت سپاه ،طرح وزارت اطلاعات با اکثریت بیش از دو سوم در شور تصویب شد”،لذا تلاش برای یکه تازی در عرصه اطلاعاتی کشور مدت هاست که در سر برخی فرماندهان سپاه قرار دارد و می بینیم که چگونه سنگر به سنگر وزارت را تسخیر کردند و پس از آمدن مصلحی ،بیش از 5 معاون کلیدی وزارت که  معاونینش مدت ها در آن پست ها بودند کنار گذاشته می شوند  و شخصی چون تائب که در دوره فلاحیان با توجه به حجم تندروی هایی که در آن زمان بوده است و به دلیل تندروی از وزارت کنارگذاشته می شود ،امروز در کسوت رئیس سازمان اطلاعات سپاه قرار می گیرد و با ایجاد یک سازمان فراقانونی قصد به دست گرفتن کامل نبض اطلاعاتی کشور را دنبال می کنند.

  از اواخر سال 84 یکی از خروجی های مرکز راهبردی سپاه که در قالب چندین طرح به ستاد مشترک سپاه فرستاده شد و از آنجا به صورت دستورالعمل به یگان های تابعه فرستاده شد ایجاد مدیریت هایی مشابه با ساختار اداره اطلاعات ستاد مشترک بود.به این صورت که پیش از آن اگر در معاونت های اطلاعات مناطق یا نواحی یا یگان ها (البته در نمسا) تنها به جمع آوری خبر، تحلیل و بررسی و ارسال و در صورت لزوم اقدام بنا به دستور، مشغول به فعالیت بودند ملزم شدند تا مدیریت های زیر مجموعه خود را مطابق کدبندی هایی که در اداره اطلاعات ستادمشترک سپاه قرار داشت تشکیل دهند و هر مدیریت مستقیم با مدیریت مرتبط با خود در رده بالاتر در تماس باشد.به این صورت که به طور مثال اگر تا سال 84 مدیریت 1400(سیاسی-فرهنگی) به همراه زیرمجموعه هایش چون احزاب،گروهک ها،موسسات،ان جی او ها،و غیره یا 300(تاکتیکی) تنها در قرارگاه ثارالله ،نمسا و ستاد مشترک فعال بود، مناطق، نواحی و یگان های زیر مجموعه نمسا موظف به تشکیل این مدیریت ها به همراه زیرمجموعه هایشان شدند که حدود 12 مدیریت است که هر مدیریت نیز چندین زیرمجموعه دارد.

لذا می بینیم با ایجاد بسترهایی ابتدا حوزه فعالیت های خود را تا پائین ترین سطوح حتی در نواحی گسترش می دهند تا تمرکز زدایی را به منظور تقویت رده های معاونت اطلاعات نیروی مقاومت در سراسر کشور به اجرا در آورند تا ظرفیتی ایجاد گردد که در آن راستا  1.با ابلاغ دستورالعمل تشکیل شبکه اشراف و شبکه عیون که طرح هایی چون  تکمیل دفترچه ای بسیار با اهمیت از حیث اطلاعاتی به نام کوی و برزن را با آنها دنبال می نمودند با هدایت و مدیریت نیروهای رسمیشان در پائین ترین سطوح نیز صورت بگیرد 2.آسیبی که به واسطۀ تمرکز برنامه ها در نمسا و نهایتا مناطق بود و موجب ریزش و رویش نیروهای غیر رسمیشان در بسیج می شد و تبعاتی که این ریزش و رویش برایشان در پی داشت به واسطه همان نظارت مستقیم با آموزش های اولیه اطلاعاتی و  ارائه برنامه هایی چون تشکیل شناسنامه های موضوعی و انفرادی مطابق تعریف خاص خود  تبدیل به یک فرصت گردد.

  در گام بعد که مدیریت ها شکل گرفت خروجی دیگر مرکز راهبردی ارائه برنامه سال به رده ها به صورت جدول زمان بندی شده بود به صورتی که حتی پائین ترین رده ها که حوزه های مقاومت بودند موظف به اجرای برنامه سال به صورت فصلی بودند ،نظارت ستادی و سرکشی از آن برنامه ها هم مطابق برنامه مرتبط با هر مدیریت بر عهده نماینده رسمی آن مدیریت تازه تاسیس بود.به این صورت پیش از ارتقاء اداره اطلاعات به سازمان ابتدا بسترهای آن را البته با هزینه ها و مبالغ بسیار بالا فراهم آوردند به صورتی که جهت پر نمودن هر شناسنامه موضوعی یا انفرادی بنا به نیاز یا مطابق برنامه سال حداقل 100 هزار تومان به هر نفر پرداخت می نمودند و هر رده حداقل ماهانه بیش از ده شناسنامه موضوعی داشت. حال این را مطابق آمایش سرزمینی حوزه ها در سطح کشور به صورت ماهانه ، صرف نظر از آموزش نیروها و هزینه ای که در راستای آن آموزش ها باید صرف شود حساب نمایید.

از طرفی سازمان جدیدالتاسیس حفاظت و امنیت سپاه نیز که از تجمیع سه یگان (سپاه انصارالمهدی،ولی امر و حفاظت هواپیمایی )به وجود آمده بودند نیازمند یک اداره اطلاعات قوی و گسترده بود زیرا حساسیت این نهادها و اخبار و اطلاعات ورودی به آن به واسطه حساسیت ماموریتی آن یگان ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا اضافه شدن این اداره نیز به اداره اطلاعات سپاه و ایجاد مدیریت های مشابه تا پائین ترین سطوح که پیشتر توضیح داده شد ظرفیت و بستر ایجاد سازمان اطلاعات سپاه را فراهم آورد .حال اداره اطلاعات سپاه با ایجاد یک سازمان عریض و طویل و فراقانونی و از همه مهمتر با ریاست فردی که در سابقه اطلاعاتیش به واسطه تندرو بودن کنارگذاشته می شود تشکیل شده است .

   در زمان معارفه تائب از سوی عزیز جعفری  عنوان می شود به واسطه آشنايي ایشان با انواع جنگ نرم و فعاليت اطلاعاتي همراه با تعاريف مدرن دنيا،امید است ماموريت هاي متناسب با اين مساله(جنگ نرم) را براي اين سازمان تعريف نمایند.در این جمله صرف نظر از آنچه پیشتر گفته شد می توان فلسفه وجودی و چرایی این گسترش حدود اختیارات را مشاهده نمود .

با بستری که از سال 84 و از زمان مدیریت خود عزیز جعفری بر مرکز راهبردی برای ایجاد چنین تغییراتی فراهم شد و امروز افرادی اینچنین در راس آن قرار می گیرند نشان از این دارد  که بخشی از فرماندهان سپاه با پشتوانه تفکری در سایه از مدت ها قبل از انتخابات با برنامه ریزی دقیق گام به گام شرایطی را فراهم نمودند که در صورت بروز هرگونه اعتراضی به صورتی اشرافیت داشته باشند و به نوعی تمام سیستم های اطلاعاتی را تحت تسلط خود داشته باشند که بتوانند در لحظه با آن برخورد نمایند .لذا می بینیم سپاه از مدتها قبل خود را برای اجرای یک کودتا در حوزه حمله و دفاع (تقویت یگان رزم و تقویت بنیه اطلاعاتی – امنیتی ) آماده نموده بود.

البته حضور گسترده مردم در صحنه اعتراضی و عکس العمل نیروهای اطلاعاتی پس از هر جریان نشان از این داشت که این تغییرات نیز مثمر ثمر واقع نشدند زیرا هنر هر دستگاه اطلاعاتی آن است که از وقوع یک واقعه پیشگیری نماید و قبل از وقوع آن بتواند آن را رهگیری و خنثی نماید نه آنکه با آن همه نیرویی که ادعای سازماندهیشان را دارند و این همه هزینه ای که در این راستا نمودند پس از هر جریان تنها فعالیت اطلاعاتیشان در حوزه عملیاتی و دستگیری و بازجویی آنهم تحت سخت ترین شکنجه ها و نهایتا با اعترافات ساختگی خلاصه گردد.