مصباح دولت و دولت مصباح تا کجا پیش خواهند رفت؟

احسان سلطانی
 
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹, ساعت ۵:۴۲

بارها و بارها در ارتباط با محمد تقی مصباح یزدی، تفکرش، نزدیکان و شاگردانش ،موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی،بنیاد غدیر به عنوان بازوان اجرایی تفکر مصباح و طیفش شنیده ایم. بارها تاکید شده است  “این جریانات با تفکرات فوق رادیکال و مسموم برای ضربه زدن و نابود كردن اندیشه های اصیل و آرمانهای اوایل انقلاب  و همه كسانی كه با اعتقاد برای اجرای آن اندیشه ها كار كرده‌اند تلاش می‌كند.بسیاری معتقند این جریان برای ریشه‌كن كردن طرفداران واقعی امام و انقلاب شکل گرفته و وقتی ریشه اینها را زدند به سراغ خود رهبری  می‌روند.”

  تیغ شان تا جایی بر گلوی برخی از اصولگرایان فشار آورده است که حتی  صدای سید مرتضی نبوی اینگونه بلند میشود ” جوان‌هاي اصول‎گراي ما خيلي مراقب و مواظب باشند كه در اين دام نيفتند.اين يك جرياني است كه انحرافش از حالا پيداست.اين جريان زاويه‌اش با انقلاب زياد شده و خداي ناكرده در يك مقطعي به مقابله مي‌انجامد.مي‌گويند كه ما مستقيم با آقا امام زمان(عج) ارتباط مي‌گيريم.”

  تمرکز بر شناخت جریان طراح و جریان مجری این تفکر تندرو و روند حرکتی آنها از آغاز و همچنین شناخت تفکراتشان و اینکه آنها مولد یک نظام سیاسی دیگر با اندیشه های فوق رادیکال خواهند بود میتواند تصویر درستی از حرکات آینده این جریان تندرو به نخبگان سیاسی ما بدهد.  اگرچه شايد در محافل، نهادها و مراكز سياسي و حوزوي حاميان اين تفکر در اقليت باشند و مدافعان تشكيلاتيشان کم ، اما به واسطه اشرافیت و نفوذی که در بیت رهبری و سپاه پاسداران و همچنین دولت کودتا دارا هستند یک تفکر پشت پرده ،خاموش اما بسیار تاثیرگزار هستند. نظام سياسي ایده آلشان با مدل فعلي نظام همسان نيست. آنها سعي مي‌كنند بر بستر فعلي سخن گويد و بر اين بستر، بستر آتي را براساس نظرات خود طراحي كند به این معنی که سعی میکنند از رهبری پلی برای رسیدن به خواسته هایشان استفاده کنند.

  با نگاهی به حلقۀ فکری دولت دهم که عموماً تربیت شدۀ موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی می باشند به وضوح میتوان دریافت که تفکر مصباح تا چه حد در فضای سیاسی امروز، علیرغم در اقلیت بودن اداره کشور را با اندیشه های مسموم خود در دست گرفته اند.جریانی که در همان روزهای پیش از انقلاب، درست در روزهای اوج‌گیری مباحث دینی و روشنفکری در جامعه و به ویژه جوانان در مدرسه حقانی به تقابل با طیف مجتهد شبستری پرداختند. در رأس نیروهای تندرو مصباح یزدی قرار داشت و در سوی دیگر، محمد مجتهد شبستری و جالب اینکه هر دو از مدرسان و مدیران این مدرسه بودند. به هر حال جریان مجتهد شبستری حاکم و شاگردان مصباح یزدی مجبور به ترک مدرسه حقانی شدند.لذا میبینیم که کینه آنها در حذف نیروهای انقلابی از کجا ناشی میگردد.

  محمدتقي مصباح‌ صاحب و مولد يك گفتمان و نظام سياسي است.همانطور که گفته شد علیرغم در اقلیت بودن مدافعان تشکیلاتیشان در مراکز سیاسی و حتی حوزوی ،به واسطه اشرافیت و نفوذی که در بیت رهبری و سپاه پاسداران و همچنین دولت موسوم به اصولگرا دارا هستند یک تفکر پشت پرده ،خاموش اما بسیار تاثیرگزار هستند.

  كليد نظام نظري و عملي سياسي مصباح‌يزدي را میتوانیم در این جمله جستجو نماییم «ما در فعاليت‌هايمان فقط «نظام اسلامي» را مي‌خواهيم و بس. هرچيز ديگري كه مي‌خواهيم، يا مقدمه است براي تحقق «نظام اسلامي» يا لوازمش است و اصالت ندارد”

  مصباح  بر اين باور است كه خبرگان رهبري، رهبري منصوب شده از سوي امام زمان را «كشف» مي‌كند و انتخابي وجود ندارد.

  از اين‌رو، به «مشروعيت مردمي» نه‌تنها معتقد نيست، بلكه «مقبوليت» را نيز از آن مردم نمي‌داند؛ فقط معتقد است كه مردم به ولي فقيه «عينيت» مي‌بخشند.همچنین مصباح معتقد است مردم اصلا حق حاكميتي از خودشان ندارند تا به كسي اعطا كنند (1) وی میگوید:« حاكم را بايد خدا تعيين كند و مشروعيت حكومت از طرف اوست. مردمي كه اختيار خود را ندارند، چگونه مي‌توانند اختيار خلق خدا را به دست كسي بدهند؟» (2)

  مصباح‌يزدي معتقد است كه «در نظام سياسي اسلام حجيت كلام رهبر به راي مردم نيست و اعتبار و مشروعيت نظام و رهبر برگرفته و ناشي از راي خبرگان نمي‌باشد، زيرا خبرگان مقام ولايت را به رهبر اعطا نمي‌كنند. وظيفه خبرگان فقط تشخيص مصداق رهبري الهي است كه شرايط آن را ائمه اطهار بيان كرده‌اند. خبرگان موظفند كسي را كه امام معصوم براي ولايت و رهبري شايسته مي‌داند، به مردم معرفي ‌كنند… بنابراين اعتبار رهبري به سبب صلاحيت‌هاي او و نصب الهي است. بايد افزود: ديگر امور و مناصب با واسطه حجيت رهبر اعتبار پيدا مي‌كند»(3)

  آيت‌اللـه با توجه به اين نظر، «انتخاب» را داراي دو فايده مي‌انگارد و راي منفي مردم را باعث ابطال نظام اسلامي نمي‌داند: «انتخاب و مراجعه به آراي مردم از ديدگاه عقيدتي ما هيچگاه مشروعيت‌آور نيست، تا با منفي شدن آراي عمومي، مشروعيت نظام باطل گردد… انتخابات از نظر ما دو فايده دارد؛ يكي اينكه با برگزاري آن و توجه به آراي مردم، آنها خود را در ايجاد حكومت ديني سهيم خواهند دانست و در نتيجه بيشتر و بهتر در حمايت از نظامي كه به دست خودشان تحقق يافته، مي‌كوشند و آنگاه آرمان‌هاي مهم حكومت ديني تحقق مي‌يابد. فايده ديگر اين است كه امام راحل(ره)- بنيانگذار اين نظام الهي – با تاكيد بر اهميت نقش مردم و آراي آنان مخالفان نظام را خلع سلاح كردند، زيرا آنا با تبليغات مسموم خود قصد داشتند، نظام اسلامي را مستبد جلوه دهند، ولي هنگامي كه آراي مردم در اين نظام مورد احترام و اهتمام باشد، حربه مخالفان از كار خواهد افتاد” (4)

  او «راي دادن» مردم را هم در حوزه اختيارات ولي فقيه قلمداد مي‌كند كه براساس نظر او به مردم واگذار شده است: «ولي فقيه يعني جانشين امام معصوم، يعني كسي كه مي‌خواهد حق را تعيين كند. او گاهي مصلحت مي‌بيند، بگويد شما راي بدهيد… انتخابات رياست‌جمهوري اعتبارش به رضايت اوست [ولي فقيه]، مصلحت ديده كه در اين شرايط مردم راي بدهند(5)

  مصباح برخورد با مخالفان حكومت اسلامي را پس از تشكيل اين حكومت، اينگونه تجويز مي‌كند: «وقتي حكومت اسلامي صحيح تشكيل شد، مسوول آن حكومت بايد از اين حكومت تا آخرين لحظه دفاع كند. حكومت حقي است، بايد اين حكومت وجود داشته باشد. آن كساني كه مخالفت مي‌كنند؛ آنها آشوبگرند، ضدرژيم‌اند، هيچ رژيمي ضد خودش را تحمل نمي‌كند، حق ندارد تسليم زورگويان بشود. تا كي؟ تا آنجا كه قدرت دارد… پس وقتي حكومت حق تشكيل شد، مادامي كه يار و ياور دارد، رئيس حكومت بايد از نظام دفاع كند. پس از تشكيل حكومت اسلامي صحبت از رفراندوم، راي اكثريت و اين حرف‌ها براي تغيير حكومت اسلامي نيست. چون وقتي حكومت حق و الهي تشكيل شد بايد از آن دفاع كرد كار تا هر جا بكشد… پس بعد از اينكه حكومت اسلامي در اين قطعه از زمين خدا به نام كشور امام زمان(عج) تشكيل شد، هر كس مخالفت با حكومت اسلامي كند، محكوم است و بايد با او مبارزه كرد؛ كم باشند يا زياد.(6)

آيت‌الله مصباح يزدي تعداد مخالفان وموافقان را ملاك نمي‌داند و مي‌گويد: «براي حفظ حكومت كميت ملاك نيست. ملاك اين است كه تعدادي از افراد از امام(ع) يا ولايت فقيه مشروع حمايت كنند كه بتوانند حكومت را حفظ كنند. گاهي ممكن است با 90 درصد و گاهي با 80 درصد و گاهي با 50 يا 40 درصد. او مامور است كه حكومت اسلامي را حفظ كند”

  مصباح امروز با این تفکرات شاگردان و دوستانش را در جای جای حاکمیت جانمایی نموده است و این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است که جنبش و نخبگان سیاسی در مسیر شناسایی آنها و شناساندن افکار مسموم و فوق رادیکال آنها و تبعاتی که این اندیشه ها در آینده بر فضای سیاسی کشور به واسطه حضور گسترده آنها در پست های کلیدی حاکمیت خواهد داشت اهتمام ویژه بورزند زیرا به واقع اگر این جریان مسموم به طور کامل شناسایی و در نوک پیکان انتقادات قرار بگیرند و سعی در واکاوی اندیشه هایشان گردد مردم با آگاهی بیشتری نسبت به برخورد با آنها وارد صحنه خواهند شد.

  1.    مصباح‌يزدي، محمدتقي، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج 1، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، پاييز 77-ج 2-ص50

  2.    نادري، محمدمهدي، در پرتو ولايت، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، 1382، ص254

  3.    همان، ص 88

  4.    همان، صص 33 – 32

  5.    هفته‌نامه پرتو سخن، 7 دي 84، ش 310

  6.    هفته‌نامه پرتو سخن، 30 خرداد 80، ش 83